• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3839
تعداد نظرات : 784
زمان آخرین مطلب : 4398روز قبل
ازدواج و همسرداری

مرد و دریا

 


نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.

مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.
مردها از زنان شان می خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها می خواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را می گرفتند و آنان را با خود روی زمین می کشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.

یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.

مرد می خواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.

مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.
عضله ای قوی در کنار استخوانی محکم
مرد باید نان آور اصلی خانواده باشد. هر مرد باید در نبرد و در جبهه ای پیروز شود تا به این باور برسد که می تواند اژدها را بکشد. مراقبت از خانواده و تامین افراد خانواده اش در حکم جبهه های نبرد مرد هستند.

مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر و پدر واجد شرایط است.
یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.

مرد به این احتیاج دارد که زن به علائق او علاقه نشان بدهد.

مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه می آید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.

مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.

مرد به تشویق های زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.

اقتباس از کتاب« آیین شوهرداری»

شنبه 14/8/1390 - 14:45
خواستگاری و نامزدی

آیا می‌دانستید تمام مردم جهان به طور میانگین روزی دو مرتبه دروغ می‌گویند؟ برخی افراد دروغگوهای خوبی نیستند و زود لو می‌روند اما برخی دیگر دروغگوهای قهاری هستند.

آیا دوست دارید بدانید طرف مقابل‌تان در یک رابطه دروغ می‌گوید یا راست؟ به این ۷ نشانه دقت کنید:
۱- استرس و عرق کردنشناخته‌ترین نشانه‌هایی که می‌تواند یک فرد دروغگو را لو دهد، عرق کردن و استرس اوست. زمانی که ما دروغ می‌گوییم همیشه می‌ترسیم لو برویم. به همین دلیل دچار استرس می‌شویم و استرس با افزایش ضربان قلب و عرق کردن همراه است.اما این موضوع در رابطه با همه مردم صادق نیست. برخی افراد به دروغگویی عادت دارند و دچار استرس نمی‌شوند!
۲- صدای خیلی زیر یا خیلی بم روان‌شناسان معتقدند صدا علامت خوبی برای شناسایی دروغگو است. چرا؟ در واقع این ما نیستیم که صدا را کنترل می‌کنیم. مغز براساس احساساتی که داریم آن را به شکل اتوماتیک تنظیم می‌کند. وقتی دروغ می‌گوییم، می‌ترسیم رسوا شویم. به همین علت معمولا تن صدا تغییر می‌کند و خیلی زیر یا خیلی بم می‌شود.
۳- سخنان ضد و نقیض دروغگوها به دلیل ترس از رسوا و شرمگین شدن تعادل احساسی درستی ندانسته و حتی حرف‌های آنها کم و بیش ضد و نقیض است. برای آنکه مطمئن شوید یک فرد دروغ می‌گوید از او بخواهید دقیقا حرفی را که در یک موقعیت خاص زده برای شما در مواقع مختلف تکرار کند، حتی سوالات متفاوت و مدام در مورد همان مساله می‌تواند ثبات فکری دروغگو را بر هم بریزد.
۴- میمیک‌های غیرمعمول پلک زدن‌های مداوم، مالیدن پلک، نگاه‌های مبهم… همگی اینها نشانه میمیک صورت یک فرد حین دروغ گفتن است. صورت دقیقا احساساتی را که داریم نشان می‌دهد و کنترل عمقی آنها کمی سخت است. اگر فردی میمیک غیرطبیعی و غیرمعمول دارد و حین صحبت با شما دچار تیک خاصی مثل مالیدن پلک می‌شود، می‌توانید به حرف‌های او شک کنید.
۵- ژست‌های مخصوص سرفه کردن درون مشت، بالا بردن دست روی سر و عقب بردن بالاتنه موقع حرف زدن از جمله ژست‌های آدم‌های دروغگو است. البته باید مراقب هم بود. برخی دروغگوها برای آنکه احساسات‌شان نمایان نشود حین حرف زدن کاملا خنثی عمل می‌کنند.
۶- حرف زدن غیر وسواسی دروغگوها معمولا در صحبت کردن وسواس به خرج نمی‌دهند و همه مسایل را رو نمی‌کنند. اگر شما حین صحبت‌ها از فردی بخواهید با دقت بیشتری مسایل را برای شما بیان کند و به عبارتی وسواسی‌تر از او سوال کنید، معمولا دروغگو چون حافظه خوبی ندارد و در دور بعد قادر به بیان همان جواب‌ها نیست. درنهایت می‌توانید از زبان او این جملات را بشنوید «به من اعتماد نداری؟» اگر فردی واقعا دروغگو نباشد، خیلی سریع از کوره درنمی‌رود و برای بار دوم هم به برخی سوالات شما پاسخ می‌دهد.
۷- احساسات اغراق‌آمیز وقتی فردی فقط با دهان می‌خندد یعنی یا می‌خواهد رعایت ادب کرده باشد یا دروغگوی ماهری است. یک لبخند صادقانه همراه با عقب رفتن لب‌ها و چین خوردن پلک‌ها در سمت خارج همراه است. یک دروغگو معمولا تنها با دهان می‌خندد تا احساسات درونی خود را مخفی کند.

irantrack.com

 

شنبه 14/8/1390 - 14:45
خواستگاری و نامزدی

ممکن است از مجموعه گفت‏وگوها و با توجه به نتیجه تحقیقات به این نتیجه برسند که همتایى لازم را با هم ندارید و انصراف دهند. انصراف خواستگار، همیشه به معناى وجود مشکل در شما نیست؛

بلکه ممکن است او و خانواده‏اش مانعى از جمله اختلاف بر سر انتخاب شما داشته باشند.
علت دیگر انصراف خواستگاران ممکن است رفتار شما بوده باشد.
هرگونه افراط و تفریط در رفتار از جمله تحکم در کلام و ترقیق در کلام، پررویى و کمرویى، پرحرفى و کم‏حرفى، ترشرویى و خنده‏رویى، روگرفتن زیادى و باز بودن زیادى، غرور زیاد، عدم رعایت آداب اجتماعى، برخورد ناشایست با والدین یا خواهر و برادر، دشمنان و حرف‏هاى پشت سر، همه مى‏توانند دلیل بر انصراف خواستگار باشند.

www.rasekhoon.net

 

شنبه 14/8/1390 - 14:44
بهداشت روانی

سلام مدتی است که عاشق شده ام و فقط به عشقم فکر می کنم. نمی توانم هرگز اورا از یاد ببرم و چون دسترسی به او ندارم وچند سال نیز از من بزرگ تر است مدام در افسردگی و یاد او هستم.چه کنم تا از یاد ببرم و از چشمم بیفتد؟خواهشا راه حل اساسی مطرح نمایید

نمایش پاسخ …
باسمه تعالی
با تشکر از این که راسخون را جهت مشاوره انتخاب کردید.
برادر عزیز اول این که خود شما می گویید به او دسترسی ندارید و چه بسا او اصلا به شما فکر نمی کند و چرا شما جوانی خود را صرف این مسأله که یقینا جلوی پیشرفت شما را می گیرد، می کنید و آیا افسردگی و بی نشاطی و مشغولیت ذهنی که شما به آن اشاره نمودید در برابر مقطع سنی جوانی که به عقیده خیلی از اندیشمندان و بزرگان دوره طلایی زندگی فرد است، ارزشی دارد؟!
اکثر افرادی که در سن شما دچار چنین وضعیتی شده اند ، در سالهای بعد به این نتیجه می رسند که چه قدر اشتباه کرده اند که ذهن و وقت با ارزش خود را صرف این گونه مسایل نموده اند و آن وقت دیگر بازگشت به گذشته و جبران زیان وارده، امکان پذیر نیست. و چه قدر پسندیده است که شما از هم اکنون جلوی ضرر را گرفته و با اهتمام به ذکر الهی و توسل به ائمه اطهار(علیهم السلام) و تحصیل، آینده درخشانی برای خود ترسیم کنید و مطمئن باشید کسی که تقوای الهی پیشه کند و در عنفوان جوانی از فعل حرام خودداری کند، محبوب خداوند متعال و ائمه اطهار(علیهم السلام) بوده و خداوند با دعای خیر امام زمان(علیه السلام) که ناظر بر اعمال همه شیعیان هستند، بهترین خیر را برای او مقدر می نماید و اگر شما چنین بودید، ان شاء الله در آینده همسری شایسته نصیب شما می شود که محبت او به دلتان می افتد.

مشاوره راسخون

 

شنبه 14/8/1390 - 14:41
ازدواج و همسرداری

شاید ما از دید خود رفتار اطرافیان را در نظر می‌گیریم؛ کاملا زشت و مچاله و بی‌حرمتی باشد، ولی وقتی از دید مخاطب به آن نگاه کنیم، سرشار از بوسه است.

در گذشته عروس خانواده معمولا با خانواده همسر زندگی می‌کرد و هیچ مشکلی نداشتند؛ اما این فرهنگ با گذشت زمان کمرنگ‌تر شده است. «مهدی دوایی» دکترای روان‌شناسی و عضوهیات علمی پژوهشکده علوم‌شناختی در این‌باره می‌گوید: وقتی زنی به مردی تعهد می‌دهد که با او زندگی کند، باید نسبت به علایق همسرش هم احترام بگذارد. به هرحال دوست داشتن بدون هزینه نمی‌شود. در برخی از مواقع امکان دارد که زنی زندگی مشترکش را با خانواده همسرش آغاز کند.

۶ راهکار برای بهتر ارتباط برقرار کردن با خانواده شوهر :

۱- معصومانه برخورد کردن

یکی از ویژگی‌های عشق، معصومانه برخورد کردن است. زن باید با خود چنین سوالی مطرح کند که آیا همسرم را دوست دارم یا خیر؟ و هر کاری می‌توانم برای عشقم انجام دهم یا خیر؟ و یا در رابطه با مواردی که همسرم به آن علاقه دارد، چگونه عکس العمل نشان دهم؟

۲- دیدن پدیده از دید مخاطب

یعنی فرد اصرار نداشته باشد که هر چیزی که من می‌بینم درست است. اگر زنی، خود را جای مخاطب (مادرشوهر) و یا جای کسی که همسرش با آن‌ها یک مدت زندگی می‌کرده، بگذارد و از دید آن‌ها نگاه کنند، بسیاری از تنش‌ها از بین می‌رود. زنان نباید اصرار داشته باشند که همین که ما به ظاهر می‌بینیم، درست است؛ زیرا در این روش باعث می‌شود بسیاری از چالش‌ها بوجود آید؛ ولی زمانی‌که خود جای خانواده همسر بگذارند و از دید آن‌ها نگاه کنند، این چالش‌ها و یا تنش‌ها از بین می‌رود.

در تعریف این موضوع می‌توان به یک داستان بسیار جالب اشاره کرد؛ روزی کودکی از پدرش یک کاغذی می‌گیرد و از او تقاضا می‌کند که پاکتی به او بدهد. پدرش عصبانی می‌شود که برای چه می‌خواهی؟ پدر کارش را‌‌ رها کرده به دنبال پاکت می‌گردد و بالاخره پیدا می‌کند. دوباره فرزندش می‌گوید: پدر به من یک خودکار بده. این بار پدر عصبانی می‌شود و به حرفهای فرزندش اصلا اهمیت نمی‌دهد.

وقتی فرزندش پاکتی با محتوای کاغذ مچاله به پدرش می‌دهد، پدر عصبانی می‌شود و آن را به سطل زباله پرتاب می‌کند.

فرزندش به او می‌گوید: «چرا به سطل زباله انداختی؟ آن هدیه‌ای از طرف من به شما بود. آن کاغذ مچاله از هزاران بوسه‌های من، پر شده بود و هربار به کاغذ بوسه می‌زدم، آن را تا می‌کردم، به خاطر همین مچاله شد.»

شاید ما از دید خود رفتار اطرافیان را در نظر می‌گیریم؛ کاملا زشت و مچاله و بی‌حرمتی باشد، ولی وقتی از دید مخاطب به آن نگاه کنیم، سرشار از بوسه است. وقتی خانواده همسر به زن حرفی می‌زنند که به نظر زن تند می‌آید بیشتر از جنبه دوست داشتن نگاه کرده و جنبه مثبت آن را ببیند.

۳- رابطه‌های بدون حضور همسر

زن باید زمانی‌که همسرش در خانه نیست، به صورت تلفنی و یا حضوری با خانواده همسرش ارتباط برقرار کند و یا جویای حال آن‌ها شود. این باعث می‌شود که خانواده همسر بپذیرند که برادر و یا پسر آن‌ها دراین ارتباط واسطه نبوده و خود عروسشان تمایل دارد که با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

۴- برای خانواده همسر وقت بگذارید

حتما عروس خانواده، زمانی را برای بودن با خانواده همسر تعیین کند و با صحبت کردن و گپ زدن، علاقه خود را نسبت به خانواده همسر نشان دهد. با این روش این علاقه دوطرفه می‌شود.

۵- با خانواده همسر مشورت کنید

عروس خانواده حتی امکان دارد مثلا پختن غذایی را از قبل بلد باشد؛ اما دستور پخت آن را دوباره از مادرشوهر و یا خواهر شوهرش بپرسد. این نشانه احترام گذاشتن به مادرشوهر است. با این روش می‌تواند رابطه‌ها را کاملا تشدید کند و حتی امکان دارد برای انجام کاری از قبل مصمم باشد؛ اما بازهم به نشانه احترام با مادر و پدر و خواهر همسرش، با آن‌ها مشورت کند.

 

۶- به همسر خود اجازه بدهند که زمانی را با خانواده خود، تنها باشد

زن و شوهر نباید در هرجا کنار هم باشند. زنان باید به همسران خود اجازه بدهند که وقتی را برای خانواده خود صرف کند و با هم راحت باشند؛ زیرا با این روش، خانواده همسر چنین تصوری را نمی‌کنند که عروسشان در روابط آن‌ها اختلال به وجود آورده است.

 


منبع : shafaf.ir

 

شنبه 14/8/1390 - 14:38
بهداشت روانی

شخصیت سازشگر :
کلمات : موافقت آمیز
بدن : حالت رقت آمیز
درون : احساس بی ارزشی

فرد سازشگر همواره سخنانش در جهت جلب توجه دیگران و خودشیرینی است و سعی دارد از هر موضوعی که موجب ناخوشایندی دیگران شود ، معذرت خواهی کند و هرگز مخالفتی نشان ندهد …

بطور کلی او « انسان بله » است . به نحوی صحبت می کند که گویی قادر نیست برای شخص خود کاری انجام دهد و همواره احتیاج دارد تا شخص دیگری کارهای او را تأیید کند .

شخصیت سرزنشگر :
کلمات : مخالفت آمیز
بدن : وضع ملامت کننده دارد
درون : احساس تنهائی و ناموفقی
سرزنشگر ، ایرادگیر و خودکامه و ارباب است . مانند بالا دستها رفتار می کند و به نظر می رسد که اینطور می گوید « اگر تو نبودی ، همه کارها درست بود » احساس سفتی عضلات و اندام ها است . فشار خون هم در حال بالا رفتن است . صدا خشن ،‌گرفته و اغلب زیر و بلند است .
برای آنکه سرزنشگری تمام عیار باشید ، باید هر چه ممکن است با صدای بلندتر و رفتاری ستمگرانه تر رفتار کنید . هر کس یا هر جزیی را خوار و پست کنید .
شخصیت حسابگر :
کلمات : بیش از اندازه معقول
بدن : حساب می کند
درون : احساس آسیب پذیری
حسابگر بسیار مرتب و معقول است و اصلاً نشان نمی دهد که احساسات دارد . فردی است آرام ، خونسرد ، آسوده خاطر . او را می توان با ماشین حسابگر یا کتاب لغت مقایسه کرد . بدنش خشک و سرد و از نظر دیگران بریده است .
صدایش خشک و یکنواخت بوده ، کلماتی که به کار می برد نیز به نظر انتزاعی می رسد .
زمانی که حسابگر هستید ، از طولانی ترین کلماتی که ممکن باشد ، استفاده می کنید حتی اگر معنای آنها را درست ندانید . بدین طریق لااقل هوشمند جلوه می کنید . اما پس از تمام شدن قسمت اول ، دیگر کسی به حرف های شما گوش نخواهد کرد .
شخصیت گیج :
کلمات : نامربوط
بدن : کج و نابجا
درون : هیچ کس به من توجهی ندارد ،‌هیچ جا جایم نیست .
هر عملی که از یک آدم گیج سر می زند و هر حرفی که از دهانش خارج می شود ، با آنچه دیگران می گویند و کاری که می کنند نامربوط است . هرگز جوابی به جا نمی دهد . احساس درونی او به افراد مات و مبهوت شباهت دارد . صدایش هم مرتب بالا و پائین می رود . غالباً با کلماتش نمی خواند و ممکن است بی دلیل آهسته وبلند شود . زیرا فکر این فرد در هیچ جا متمرکز نیست .
‌آدم همتراز
در یک آدم همتراز ، نوعی کمال ، روانی گفتار ، سرحالی و سرگشادگی و در مجموع چیزی وجود دارد در حد کمال ، می توانید به چنین فردی اعتماد کنید و می دانید که تکلیفتان با او چیست ، ضمن آنکه از حضور او احساس لذت می کنید چنین وصفی یک وضعیت کمال و آزادی است .
پاسخ آدم همتراز برای همه چیز واقعی است . اگر به کسی بگوید « از شما خوشم می آید » صدایش گرم است ، چشمش با شما است . اگر بگوید « واقعاً از دست شما فوق العاده عصبانی هستم » صدایش نیز خشن و صورتش خشمگین و گرفته ، پیام یگانه و مستقیم است .
پاسخ آدم همتراز به صورت کلی است نه جزئی . تمام بدن ، اعضای حسی ، افکار و احساسات همه واکنش نشان می دهند و این وضع مثلاً با پاسخ حسابگرانه در تضاد است که هیچ عضوی جز دهان ، حرکتی که آنهم جزئی است ، نشان نمی دهد .
منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:آکاایران

شنبه 14/8/1390 - 14:38
بهداشت روانی

عصبانیت از احساسات طبیعی انسان است که همه ما آن را تجربه کرده ایم . با این همه افراد زیادی ‌عصبانیت را حسی بد یا منفی تلقی می کنند که مانع از بیان احساسات به روشی طبیعی و مؤثر می گردد…

‌مقاله حاضر به بررسی این حس و شیوه به کارگیری آن ، به طریق مؤثر در زندگی می پردازد.‌
● عصبانیت چیست ؟
عصبانیت یک حس طبیعی است درست مانند شادی ، غم و اندوه . احساسات زمانی بروز می کنند که اتفاقی ‌برای فرد رخ دهد . عصبانیت وقتی بروز می کند که فرد احساس کند مثلاً با او به درستی رفتار نشده است . ‌با بروز این حس ، بدن مقدار زیادی از ترکیبات شیمیایی را که موجب تغییر نحوه کارکرد بدن می گردند ‌آزاد می نماید . این تغییرات عبارتند از :‌ تلمبه زدن سریعتر قلب،نفس نفس زدن، بالا رفتن دمای بدن، لرزیدن. این تغییرات ، بدن را آماده درگیری یا فرار از موقعیت به وجود آمده می کند و قدرت و هوشیاری را ‌آنقدر بالا می برند که می توان با گریختن یا ایستادن برای درگیری ، به جهت دفاع از حق و امنیت فردی از ‌خود محافظت کرد . کاری که مردم در گذشته انجام می دادند . در حال حاضر وقتی کاری درست انجام ‌نگیرد هنوز همان تغییرات فیزیکی وجود دارند اما در بیشتر اوقات این وضعیت طوری نیست که بتوان ‌درگیری فیزیکی پیدا کرد یا گریخت . بنابراین تغییرات فوق همچنان وجود خواهند داشت و برای خلاص شدن ‌از آنها راه آسانی وجود ندارد .‌عصبانیت رابطه نزدیکی با سایر احساسات از جمله ترس ، ناراحتی ، یأس و ناامیدی دارد اما گاهی ، تنها ‌احساسی است که فرد برای نشان دادن هیجانات خود انتخاب می کند .‌ گاهی اوقات حتی نمی توان آن را از سایر احساسات تمیز داد . برای مثال یک یخ شناور را تصور کنید . ‌روی آب بخش کوچکی از یخ وجود دارد که می توان آن را حس عصبانیت تلقی کرد . نصف بیشتر یخ در زیر آب قرار دارد که حاکی از سایر احساسات مرتبط با عصبانیت مانند ترس ، ناراحتی ، شرمندگی و غم می ‌باشد . ‌زمانی که عصبانی شدید ، مکث کنید و از خود این سؤالات را بپرسید : واقعاً چرا عصبانی هستم؟ آیا به ‌خاطر ترسیدن از چیزی است ؟ آیا احساس می کنم برخورد نامناسبی با من صورت گرفته است ؟ آیا مسئله ای ‌احساساتم را جریحه دار کرده است ؟ آیا احساس می کنم به من و خواسته هایم بی احترامی شده است ؟ آیا این ‌عصبانیت ، من را به یاد تجربه ناراحت کننده ای می اندازد ؟ آیا از عصبانی شدن هراس دارم ؟
● چه کسی عصبانی می شود ؟
همه از پیر و جوان و زن و مرد در هر زمانی عصبانی می شوند . بسیاری تصور می کنند مردها بالاخص ‌پسرهای جوان بیشتر از خانمها عصبانی می شوند . این تنها یک تصور است . چنین عقیده ای شاید از آنجا ‌نشأت گرفته باشد که مردان و زنان عصبانیت خود را به شیوه های مختلف بروز می دهند .‌به مردان و پسران گفته می شود که باید محکم باشند و این خلاف مردانگی است که ترس ، ناراحتی ، ‌مخالفت و سایر احساسات ناراحت کننده خود را بروز دهند . اگر آنها احساسی غیر از عصبانیت را نشان ‌دهند ، دیگران چه می گویند .‌به زنان و دختران معمولاً می آموزند که عصبانی شدن ، رفتاری خانمانه نیست . اگر آنها عصبانیت خود را ‌بروز دهند دیگران چه می گویند ؟ این بدان معناست که زنان بیشتر عصبانیت خود را پنهان می کنند یا آن را ‌نادیده می گیرند .‌یک فیلم سینمایی ، مجله یا کمدی عامه پسند را تصور کنید . شخصیت های مرد و زن چه احساساتی را نشان ‌می دهند ؟ شخصیت آنها شبیه کیست ؟ فکر می کنید این شخصیت ها به مردان و زنان در خصوص ‌احساساتشان چه پیغامی می دهند ؟
● جنبه مثبت عصبانیت:
علیرغم نحوه بروز عصبانیت آن چنان که دیده می شود ، این احساس در زندگی ما می تواند مفید باشد و در ‌دستیابی به موارد ذیل به ما یاری رساند :‌ برای نیل به اهداف ، کنترل موقعیت های اضطراری و حل مشکلات‌، ‌‌ کمک به بروز استرس ها و فشارهای عصبی به شیوه ای صـحـیـح‌، صـحـبـت بـا دیـگـران در خـصوص احساسات خود‌، برانگیختن تغییرات در جهت عدالت اجتماعی‌. ‌ در گذشته که زنده ماندن کار پر مشقتی بود عصبانیت برای ادامه بقا سهم مهمی ایفا می کرد . وقتی مردم ‌بدوی امنیت خود را از سوی حیوانات وحشی یا دشمنان در خطر می دیدند مقادیر زیادی ترکیبات شیمیایی از ‌طریق حس عصبانیت وارد مغز می شد . این ترکیبات شیمیایی قدرت بسیار زیادی برای فرار کردن ، ایستادن ‌و درگیر شدن با مهاجمان ، تمرکز داشتن در طی درگیری و کاهش حس درد تأمین می کرد.‌چنین واکنش هایی ،بخشی از نحوه عکس العمل بدن برای دفاع از خود و کمک به واکنش در مقابل موقعیت ‌های خطر ساز یا تهدید کننده هستند .‌
● در زندگی امروزی ، عصبانی شدن در موارد زیر مفید است :‌
‌‌‌وقتی که با شما رفتار نامناسبی صورت گرفته یا به احساساتتان صدمه خورده است، ‌‌کمک به حفظ احساسات مثبت‌، ‌‌‌ کمک به اعتماد به نفس و دفاع از حقوق فردی‌، ‌‌ نشان دادن عدم تأیید نقض قوانین یا معیارهای اجتماعی .‌ ایجاد تغییراتی در شیوه حیات جامعه . عصبانیت می تواند مفید باشد اما تنها با این شرط که به روش مؤثری آن را بروز دهید و به خود یا ‌دیگران و یا به اموال آسیب نرسانید .‌
● جـنـبـه مـنـفـی عـصـبـانـیت
برخی مردم معتقدند عصبانیت همیشه منجر به طغیان می شود و در نتیجه انواع مختلف خشونت ، یا حتی ‌آزار و اذیت کودکان به وجود می آید . افراد دیگر معتقدند از آنجا که بروز عصبانیت نامعقول است باید آن را ‌پنهان کرد . بروز عصبانیت به این شیوه می تواند برای خود فرد ، سایر افراد یا برای مسائل مهم در زندگی ‌وی ، منفی ، مخرب و زیان آور باشد .‌
● اگر به کرات عصبانی می شوید ، بدانید که‌:
در حفظ دوستان ، شرکاء ، خانواده یا کار خود دچار مشکل می شوید، ‌خود و سایرین را به شدت ناراحت می کنید، ‌ خودتان و دیگران را ( اغلب آنهایی را که دوستشان دارید ) می رنجانید، ‌‌ در نهایت تنها و غمگین می شوید ‌‌ و یا عصبانیت شما به خشونت منجر می شود که غیر قانونی است و احتمالاً دستگیری یا سایر جرائم را به ‌دنبال خواهد داشت ، عصبانیت می تواند زندگی شما را زیر سلطه خود درآورد .‌ اگر فرد افسرده باشد یا کمتر زندگی خود را کنترل کند ، گاهی اوقات از عصبانیت برای تدبیر یا ترساندن ‌دیگران استفاده می کند ؛ زیرا این حالت حس توانایی و قدرت و کنترل برافراد پیرامون را ایجاد می کند و ‌حفظ رابطه را با مشکل روبرو می سازد و می تواند منجر به احساس گناه یا شرم شود . چنین احساساتی ، ‌اعتماد به نفس را کم و عصبانیت و تنهایی را زیاد می کند. بنابراین ، ناراحت کردن دیگران با استفاده از ‌عصبانیت به هر نحوی هیچ وقت مطلوب نیست .‌ از سوی دیگر ، وقتی مردم عصبانیت خود را پنهان می کنند این حس در جای دیگری بروز می کند و خود ‌فرد را در کنترل می گیرد .‌وقتی عصبانیت خود را پنهان می کنید ممکن است به نتایج زیر برسید :‌ ‌‌ این شیوه تنها د رکوتاه مدت کارایی دارد .‌‌‌ دچار افسردگی ، کمیِ اعتماد به نفس یا اضطراب می گردید، ‌‌ احساس بسیار بد و ناخوشایندی پیدا می کنید و از خود متنفر می شوید و ‌ به خود آسیب می رسانید ، یا خود را مجازات می کنید، ‌‌ اغلب در برابر مسائلی که معمولاً باعث نگرانی شما نمی شوند به شدت واکنش نشان می دهید، ‌ افرادی را هدف قرار می‌دهید که با علت اصلی عصبانیت شما هیچ رابطه‌ای ندارند .‌ این شیوه ها مانع از مقابله سالم و مؤثر با عصبانیت می شوند و این بدان معناست که عصبانیت مانند بحران ‌عاطفی عظیم و پنهان ، برای آسیب رساندن به خود فرد یا دیگران در انتظار فرصت است .‌

روزنامه آفتاب یزد
ویرایش و تلخیص:آکاایران

 

شنبه 14/8/1390 - 14:37
ورزش و تحرک

کاریکاتور جالب روزنامه اعتماد با مضمون شادی فوتبالیست ها بعد از گل!

کاریکاتور جالب روزنامه اعتماد با مضمون شادی فوتبالیست ها بعد از گل!

شنبه 14/8/1390 - 14:36
بهداشت روانی

یکی از علل افزایش استرس گفتگوی درونی است. پرهیز از گفتگوی درونی می تواند رابطه احساسی با موضوع ایجاد کننده استرس را کاهش دهد یا متوقف سازد…

با ایجاد این حالت می توان دیدگاه صحیح تری نسبت به زندگی داشت و با آرامش خیال تصمیمات منطقی تری اتخاذ نمود. اساسی ترین پی آمد مثبت اجتناب از گفتگوی درونی، زیستن در لحظه است. زیرا انسان ذهن بسیار سرکش و لجوجی دارد! در هر لحظه دهها مطلب به ذهن می آیند و می روند بدون آنکه انسان کنترل چندانی بر این افکار داشته باشد. زندگی در لحظه یعنی غرق شدن در شادیها و ایجاد لحظه های شیرین و نشاط آور. به بیان دیگر مانند دوران کودکی زیستن! هنگامی که در کودکی بسر می بریم، بطور طبیعی درلحظه زندگی می کنیم. یک کودک را بنگرید، چگونه غرق شادی های کودکانه خود است و با موضوعات به نظر کوچک ساعتها خود را مشغول می کند و هر موضوعی برایش جذاب است، لحظه ای ناراحت می شود و گریه می کند، اما پس از چند لحظه همه افکار آزار دهنده را به فراموشی می سپارد و مجدداً خندان و شاد به بازی مشغول می شود، گوئی هرگز ناراحت نبوده است. از همین رو، تعمق در کنش و واکنشهای کودکان مفهوم واقعی زیستن در لحظه را متجلی می سازد.
اما با گذشت زمان شادی کودکانه از زندگی بی دغدغه و آرام او رخت برمی بندد و بتدریج همگام با رشد کودک سیستم تربیتی، عوامل و مسئولیتهای اجتماعی و …. به مرور دنیای زیبای کودک را از ذات واقعی خود دور می کند و به دنیای بزرگان پا می گذارد تا مانند بزرگترها بیاندیشد! و هر چه بزرگتر می شود، توانایی زیستن در لحظه ها را بیشتر از دست می دهد و هنگامی که کاملاً بزرگ شد، با محرک های ریز و درشت، عصبی و دلگیر می گردد و ساعتها و گاه روزها طول می کشد تا عصبیت او فروکش کند، هنوز این عصبیت پایان نیافته است که موضوعی جدید او را برانگیخته می کند و این دور تسلسل ویرانگر ممکن است تا پایان عمر ادامه یابد. تحقیقات نشان می دهد عصبیت ها بیش از آنکه جنبه بیرونی داشته باشند ناشی از دیدگاه درونی و تعبیر و تفسیرهایی است که به مرور زمان تحت تأثیر تربیت خانوادگی، ارزش های اجتماعی و فرهنگی در ما بوجود آمده اند، ذهنی که مسائل و موضوعات را نه آنطور که هستند بلکه آنطور که می خواهد تجزیه و تحلیل می کند! زیرا ذهن ما هر لحظه جولانگاه افکار متنوع و نامتجانسی است بدون آنکه ما را یارای کنترل این افکار باشد. برای درک عینی این موضوع می توان آزمایشی ساده را انجام داد. چشمان خود را ببندید و سعی کنید تا بیست مرتبه دم و بازدم خود را (بدون اینکه ریتم آنها را تغییر دهید یا آنها را کنترل نمائید) شمارش کنید و تمام حواستان فقط به شمارش تنفس ها و روند طبیعی ورود و خروج هوا از بینی باشد. سعی کنید به جز شمارش و توجه به تنفس ها هیچ اندیشه ای را در سر نداشته باشید. حال در حین این عمل شمارش کنید که چند بار افکار دیگر وارد ذهن شما می شوند. حتی خود این فکر که من هیچ اندیشه ای در سر ندارم یک فکر اضافه است. با این آزمایش ساده در می یابید که پیشگیری از هجوم افکار متفاوت به ذهن از کنترل شما خارج است و تمرکز فکری نیاز به سعی و تلاش و ممارست دائم دارد. زیرا ذهن همیشه ناخودآگاه مشغول تجزیه و تحلیل و یادآوری خاطرات و موضوعات مختلف است.
هیچگاه افکار نمی گذارند در زمان حال باقی بمانیم. افکار همیشه موضوعی را از گذشته به خاطر می آورند یا شما را به آینده می برند و نقشه ها و آرزوها و بیم ها و امیدهای آینده را یادآور می شوند. حتی زمانی که می خواهید آنها را کنترل کنید و از ورود آنها به فضای ذهن جلوگیری نمایید، باز به ذهنتان هجوم می آورند. این بازی ذهن است، ذهنی که سالهای سال بدین شکل رشد نموده و ما جهت کنترل آن کار چندانی انجام نداده ایم. در حالی که ذهن ما بیشتر مواقع احساسات و افکار ما را بدون آنکه تمایل داشته باشیم کنترل می کند. از دیدگاه متخصصین تکنولوژی فکر، ذهن فضایی بیکران و وسیع است که افکار و احساسات و غرایز در آن جای ندارند و همیشه درون آن جولان می دهند و هیچگاه این فضا را خالی و آرام نمی گذارند. بنیانگذاران ورزش یوگا صدها سال پیش تکنیکهایی را یافته اند که ذهن و فضای آن به کنترل انسان درمی آید. تکنیکهایی که به انسان می آموزند چگونه در زمان حال زندگی کند و فضای ذهن را آرام نماید و گفتگوی درونی را به حداقل برساند و سرانجام سکوت ذهن را تجربه کند. از جمله این تکنیکها مدیتیشن است که کمک می کند به آرامش ذهنی دست یابیم و گفتگوی درونی را خاموش سازیم. تکنیک مدیتیشن براساس تمرکز فکری، مثبت اندیشی و گرایش به زیبایی های زندگی استوار است. با خاموشی گفتگوی درونی امکان درک حقیقت واقعی و زیبای لحظه و زیستن در آن بوجود می آید و آنگاه قادر خواهیم بود مانند یک کودک از درون احساس شادی کنیم و با سرور و شادی همراه شویم. برای نیل به این هدف اولین گام ، ایجاد آرامش و صلح روحی بین افکار و قلب است. زیرا تا هنگامی که افکاری مشوش و روانی پریشان بر انسان حاکم است، نه تنها به آرامش و موفقیت نمی رسد بلکه بی اختیار بر مشکلاتش افزوده خواهد شد. برای برقراری آرامش درونی که مهمترین عامل سلامت روانی می باشد رعایت نکاتی ضروریست که از این میان به تعدادی از این موارد اشاره می شود:
۱) فکرتان را برای دریافت موضـوعـات مختلـف باز کنیـد، اما مغلـوب افکار استرس زا و هدردهنده انرژی نشوید.
۲) برای اینکه احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید خودتان را دوست بدارید. زیرا دوست داشتن خود به مفهوم حس اعتماد به نفس داشتن است و تا زمانی که خود را دوست نداشته باشید، دوست داشتن واقعی دیگران امکان پذیر نمی باشد.
۳) با نگاه مثبت به زندگی بنگرید و خوشبین باشید. بدبینی شما نسبت به آنچه که شما را احاطه نموده است، فاصله شما را با موفقیت بیشتر خواهد کرد.
۴) هیچ موسیقی آرامش بخش تر از موسیقی درون قلب شما نیست، پس به صدای قلب خود گوش دهید. از این رو آنچه را که دوست دارید و به آن می اندیشید، بدان عمل کنید.
۵) اگر از دیگران توقـع احترام دارید بخاطر داشته باشید که احترام گذاشتن به دیگران را باید از خود شروع کنید.
۶) هدف خود را در کوتاه مدت و بلند مدت کاملا مشخص کنید.
۷) گذشته خود را فراموش کنید، به خاطـر داشته باشید آنچه را که می توانید بدست آورید در زمان حال است. از این رو، تخیل پرور نباشید و ذهنتان را به مسائـل و رؤیـاهـای بی پایه بـرای آینـده مشغـول نکنیـد.
۸) به یاد داشته باشید که با همان ذهنیتی که مشکلات را برای خود ساخته اید، نمی توانید برای رفع مشکلات اقدام کنید. بنابراین برای حل معضلات با اندیشه ای نو و انعطاف پذیر وارد عمل شوید.
۹) در هر حالت تمرکز فکر داشته باشید.
۱۰) منتظر فرصتها ننشینید زیرا این شما هستیدکه باید از شرایط و فرصتها حداکثر بهره را بگیرید.
۱۱) بزرگوار باشید و احساس بخشنده بودن را در خود بپرورانید و از تقصیرات کوچک اطرافیان راحت بگذرید تا گرفتار دنیای تاریک و پر از کینه و استرس نشوید.
۱۲) با خدای خود رابطه مستقیم و قوی ایجاد کنید.  منبع:ویستا
ویرایش وتلخیص:آکاایران

 

شنبه 14/8/1390 - 14:33
آشپزی و شیرینی پزی

مواد لازم برای ۶- ۴ نفر:


گوشت چرخ شده نیم کیلوگرم
کپور ماهیان پرورشی
پیاز ۱عدد
جوزهندی بمیزان لازم
ادویه ونمک بمیزان لازم

 

طرزتهیه:

پیاز را بصورت ریز رنده کرده آب آن را گرفته با گوشت ماهی ، نمک وادویه بخوبی مخلوط نموده ورز دهید. نصف جوزهندی را هم روی آن رنده کرده مواد را بمدت چند دقیقه دیگر ورز دهید. از مواد مخلوط شده به اندازه ۵۰ گرم وبه اندازه یک پرتقال کوچک برداشته وآن را به شکل گرد درآورده در روغن سرخ نمایید.میتوان مواد را با وردنه صاف کرده وبا کاسه یا لیوان روی آنها قالب زده و بدین طریق به فیش برگرها شکل دهید.
درصورت تمایل می توان به ازاء هرکیلوگرم گوشت چرخ شده ماهی ۵۰ گرم دنبه چرخ شده نیز به مواد افزود.

منبع: اداره کل شیلات استان کرمانشاه

 

شنبه 14/8/1390 - 14:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته